آسمون ریسمون | ||
دقیقا زمانی که میخوای از همه چی دل بکنی و آزاد شی،دلتنگی چنان بهت هجوم میاره که خودشو با بغض و اشک نشون میده ببین دلم عمق احساست خیلی زیاد شده عقل از پسش برنمیاد و داره شکست میخوره ببین چه جوری بین دوراهیا داری کم میاری پس بشین برای دلت فلسفه بباف که این راهش نیست اگه اینجوری بخوای پیش بری همه چی را میبازی خدا این دل احساساتی را سر به راهش کن داره راهشو کج میره .. شعور نداره نمیفهمه پس افسارشو میدم به دست خودت روبه راهش کن،رو به راهی که تو آخرشی
**دل آسمون ریسمونش را اینجور بافت:باید برم،باید برم تااون چیزایی که باید بیاد،بیاد. **بلای آسمونی نوشت:دلم برای همه چیز اینجا تنگ میشه....تاچندماه این وب خاک میخوره تا برگردم و غبار دلشو بشورم:)
[ جمعه 91/6/24 ] [ 1:17 عصر ] [ بلای آسمونی ]
خ س ت ه ا م دیگه حسم از نوع نوشتن نیست دیگه نوشتن هم آرومم نمیکنه دلم پرواز میخواد تا خودِ خدا دیگه برای دلم امن یجیب نخون الا بذکرالله نخون فاتحه بخون، فاتحه چون مرده،خیلی وقته مرده دلم منتظر یه شوکه یه شوک از جنس خودِ خدا تا دوباره زنده شه خدا میبینی که چه حالیم پس چرا آرومم نمیکنی *من نوشت:دعا کن با پیله های زندگی پروانه شم نه کرم مرده *من نوشت:قلم دست از سر دلم بردار،نمیخواد حرف بزنه اسم وبم از کلاغ پر به آسمون ریسمونای دل عوض شد...چون دلم دیگه برای رسیدن به آرامش جرات پرواز کردن و پردادن به دلبستگیاشو نداره و چون از این به بعد بازنده همیشگی این بازی کلاغ پر میشه ،واسه همین برای بهانه های دلش ،اینجا آسمون ریسمون میبافه و سرشو گرم میکنه [ سه شنبه 91/6/7 ] [ 11:10 صبح ] [ بلای آسمونی ]
|
||
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |